پای صحبت های حاج احمد وجدانی سرکلانتر با سابقه مسابقات کورس گنبد کاووس می نشینیم:
![](http://8pic.ir/images/hrw3orbbu0dv766tfe4q.jpg)
** جناب وجدانی لطفا بیوگرافی خود را به کاربران ما بگویید. بنده احمد وجدانی، متولد سال 1346 در شهرستان گنبد کاووس هستم.
** چند سال سابقه در امر اسبدوانی دارید؟ تا جایی که یادم هست از کودکی در کنار اسب و اسبدوانی بوده ام. اما اگر منظور شما حضور در کادر اجرایی مسابقات باشد، در سال 76 به عنوان داور سیار وارد سیستم اسبدوانی شدم. سال 78 بنده به همراه آقای امام ایگدری ( پدر بزرگوار آقای حاج حکیم ایگدری ) با رای مستقیم مالکین به عنوان نماینده این قشر زحمتکش انتخاب شده و در جلسات مربوط به مالکین با فدراسیون حضور پیدا میکردیم. در سال 79 شرکت نعل طلا تاسیس شد که حضور فعال در این شرکت داشتم. در سال 80 ، یک فصل به عنوان کمک به مسئولین پیش بینی در آن جا حضور داشتم که شکر خدا بیلان کاری خوبی داشتیم.
** چه زمانی مسئولیت سر کلانتری مسابقات را بر عهده گرفتید؟ قبل از بنده جناب آقای دمیرچی سرکلانتر مسابقات بودند که در سال 83 این وظیفه را بر روی شانه بنده واگذار کردند.
** این پست چه سختی هایی دارد؟ اولین موضوع نداشتن سخت افزار و امکانات مورد نیاز مطلوب است. مانند نداشتن دپار استاندارد، ما الان 40 سال است که از همین دپار استفاده می کنیم که واقعا نیاز به دپار جدید و استاندارد احساس می شود. مورد بعدی متاسفانه برخی از مربیان و کمک مربیان در امر نظم میدان همکاری لازم رو با مسئولین ندارند. البته نا گفته نماند که اکنون بسیار بهتر شده ولی باز هم جا دارد که در این امر، فرهنگ سازی لازم را با مربیان داشته باشیم. به همین خاطر برخی اوقات بنا به همین دلایل مجبور به جریمه مربیان یا کمک مربیان خاطی هستیم.
** آیا این جرایم اعمال شده جنبه باز دارنده دارند؟ ببینید ما دستمان در میزان جرایم نقدی باز است، اما بنده چندین مورد، حضوری در جلسات مختلف قوانین موجود در میدان را برای این عزیزان بازگو کردم، برای مثال در هنکام حرکت اسب به سمت دپار اسب را رها نمایند، یا بعضا مشاهده شده که کمک مربیان به همراه اسب از خط پایان عبور می کنند که متاسفانه باعث ایجاد بی نظمی هایی در میدان می شوند که مجبوریم جرایمی رو برای این عزیزان در نظر بگیریم. در سال 84 این موارد را به صورت کتبی تحویل مربیان دادم. باید تفاوتی با مربی که نظم را رعایت می کند با مربی که مخل نظم در میدان است قائل شویم.
** در مجموعه های سه گانه استان یعنی گنبد، بندرترکمن و آق قلا تفاوت هایی در امر سرکلانتری وجود دارد، در آق قلا آقای پیروزان فقط وظیفه سرکلانتری رو بر عهده دارند ولی در گنبد و بندرترکمن شما و آقای پورقاز علاوه بر وظیفه سرکلانتری عهده دار امر آغازگری کورس نیز هستید. مشکلات این امر و چگونگی آن را توضیح دهید. واقعا مشکلات زیادی در توأم بودن این مسئولیت ها داریم ولی باز به خاطر همان کمبود امکانات و محکم کاری های لازم و بالا رفتن ضریب اطمینان مجبور به انجام آغازگری نیز هستیم و گرنه جای سر کلانتر آنجا نیست. باز هم با توجه به این امر مشکلاتی از قبیل زود بیرون آمدن اسبی قبل از دیگر اسب ها ما را دچار مشکل می کند.
** بسیاری اعتقاد دارند که مسئله جدا سازی دوخون و تروبرد را شما آغاز کردید. در این مورد چه توضیحاتی دارید؟ ما میتوانیم حضور اسب های تروبرد را در بین دوخون ها در بسیاری از برهه ها در نظر بگیریم. اما پایه های اعتراض بنده از زمان حضور اسب هایی مثل رعنا، ساقه و ... کلید خورد. اما با حضور نسل بعدی و به خصوص دقیقا با حضور اسبی به نام پرشین گیفت وارد فاز جدیدی از این حرکت شدم. بعد از حضور پرشین گیفت به عنوان اسب تروبرد وارداتی و اسب های دیگر مثل بای بای بن و آندالوزا و ... بنده به عنوان یک تولید کننده اسب دوخون احساس خطر کردم. با توجه به حضور دوخون داران در منطقه و این که بسیاری از مالکین بومی ما اسب دوخون پرورش می دهند بر خود وظیفه دانسته و ابتدا این موضوع را به صورت شفاهی با مسئولین وقت در میان گذاشتم. در مرحله بعدی با مکاتبه با فدراسیون و نمایندگان مجلس گام بعدی را شروع کردم. به مدت سه یا چهار سال به تنهایی پیگیر این مورد شدم. البته مالکین دیگر برای دادن امضا در استشهاد نامه ها و موارد دیگر حمایت می کردند ولی حرکت جدی در این مورد نداشتند. شاید در آن زمان برخی مسئولین و مالکین حاضر در منطقه به بنده اظهار می کردند که کار من برای دوخون خوب نیست ولی بنده به طور جدی اعتقاد داشتم که در صورت جدا سازی دو خون جای خود را پیدا خواهد کرد و زمینه ای فراهم خواهد شد تا پرورش دهندگان دوخون پیشرفت نمایند. به طور مثال ما اسب هایی پرورش می دادیم و می رسیدیم به بالاترین سطح یعنی گروه یک و دیگر دوستان اسبی از خارج وارد می کردند و قاعدتا اسب های ما را تحت الشعاع قرار میدادند. موضوع دیگری نیز وجود داشت و آن اینکه اسب های وارداتی در اختیار عده معدودی از مربیان قرار می گرفت که عملا باعث دلسردی دیگر مربیان می شد. با پیشرفت این قضایا اندک اندک مالکین و مسئول هایی شروع به حمایت از حرکت ایجاد شده کردند. مالکینی مثل مهندس فرخ پیروزان، فریدون قره دولاق و ... . دوستان اعتمادی کردند و الحمدلله با توفیق خداوند و حمایت این عزیزان این حرکت به نتیجه رسید.
** اما پس از جدا سازی مسئله حاد دیگری دامن جامعه اسبدوانی را گرفت. مسئله حضور تروبرد ها در دوخون ها. در این مورد چه صحبت هایی دارید؟ باور کنید هیچ موقع در هنگام فعالیت برای جداسازی به ذهنم هم خطور نکرده بود که اشخاصی با تقلب نژاد تروبرد را در بین دوخون ها وارد نمایند. اساس این حرکت بر پایه حمایت از پرورش دهندگان بومی و در کل نژاد دوخون بنا نهاده شد، زیرا شاهد زجر کشیدن این عزیزان بودم. اصلا فکر نمی کردم که برخی اشخاص بومی نیز متاسفانه خود اقدام به این عمل پلید نمایند. انتظار همچین عملی از سوی برخی بومی ها متاسفانه قابل قبول نبود و نیست. در فاز دیگر برخی از مربیانی که دلسرد شده بودند و مورد عنایت تروبرد دارها نبودند نیز وارد این قضایا شده و متاسفانه همگام با برخی مالکین متقلب شدند. بدین صورت که خبر دارند اسبی تروبرد هست و در بین دوخون ها می دوانند. واقعا برخی اوقات ناراحت می شوم که بنده سه سال به تنهایی (تاکید دارند) دنبال این حرکت بودم و برخی ها متاسفانه سوء استفاده می کنند. البته اطمینان دارم پایه این تقلب در برخی استان های غیر، زده شد که متاسفانه برخی دوستان داخل استان نیز آلوده شدند. متاسفانه اولین تقلب بر روی دو اسب بود. باز بنده با حمایت برخی مالکین منطقه شروع کننده اعتراض بودیم. دوباره استشهاد نامه ها جمع آوری و با کمک و حمایت مسئولین استان، رایزنی ها جواب داد و از آن دو اسب آزمایش DNA گرفته شد. در آزمایش گرفته شده یکی از این اسب ها تروبرد معرفی شد و دیگری بنا به دلایلی تا مدت ها بدون درج شدن نام پدر در بین دوخون ها در مسابقات شرکت داشت. پس از این قضیه دوباره نامه نگاری کردیم و برخی از مالکین دیگر نیز اسب های مشکوک را به فدراسیون اعلام کردند. اما به خاطر نداشتن رئیس فدراسیون به نتایج خاصی نرسیدیم. پس از انتخاب جناب آقای خلیلی به سمت ریاست فدراسیون بنده نامه ای به ایشان مکتوب کردم با این مضمون که از کلیه اسب های مشکوک حاضر در مسابقات و مادیان های موجود به همراه کره پای مادیان، آزمایش DNA گرفته شود و در کنار معتمدین فدراسیون برای انجام آزمایش از افراد بومی معتمدی که در شناخت شجره های موجود تبحر دارند استفاده شود. که خوشبختانه با همکاری و مساعدت های ریاست محترم از اسب های مشکوک در هفته های آتی آزمایش هایی گرفته شد. علاوه بر آن از کلیه اسب هایی که از سال آینده در کورس شرکت می کنند این آزمایش گرفته می شود. اما چیزی من را در این بین آزرده خاطر کرد، این که برخی در آخر این حرکت بر روی موج سوار شده و خواستند این حرکت را به نام خود سند بزنند. در صورتی که وجود این افراد را هیچ موقع در کنار خود احساس نکردم. همان هایی که تا قبل از دو هفته پیش ادعای سلامت بنده را داشتند و پس از تنش دو هفته پیش، بنده را با نام هایی غیر متعارف خطاب کردند. فقط می توانم بگویم متاسفم برای این افراد.
** آقای وجدانی آیا شما در اجداد و طایفه خود وابستگی با این حیوان نجیب داشتید؟ از قدیم در این منطقه ایلخی دارهایی وجود داشتند، مثل ایلخی مشرقی، ایلخی هیوه چی و ... . یکی از این ایلخی دارها پدر بنده و عموهایم بودند. پدر بنده به نام عرشی وجدانی به همراه برادرانش ماسان و خلیل وجدانی حدود 100 رأس از شجره های مختلف داشتند. شاید باورتان نشود ولی اولین اسب گران را به نام کنکورد، وجدانی ها به جناب فرزین مشرف در سال 53 به قیمت 100 هزار تومان فروختند. با این پول در آن سال می شد در بهترین نقطه تهران خانه خرید. اتفاقا تا همین چند سال پیش در میدان فرح آباد سابق تهران، مطلبی با نام کنکورد متعلق به ماسان وجدانی با همین موضوع وجود داشت. نسل آقای تویجان سقلی یعنی اسب هایی مثل رحیم خان و ریوکالکشن که منشعب از مادیان گوگوش می باشند، و اسب آقای رجب سرداری با نام آیدفل سرداری، نسل آقای اعتمادی یا همان اسپید هورس، یا یه مقدار دور تر اسبی به نام ماشال شیر و ... از همین ایلخی وجدانی ها بود البته از شجره های متفاوت. بسیاری از علاقه مندان اسب های امپراطور، تکنولوژی و کلنل را به یاد دارند که خود بنده وارد میدان کردم. ناگفته نماند این سه اسب قرابت خونی نزدیکی با اسپیدهورس دارند. بسیاری از دوخون های دونده الان در لاین مادری شان سیلمی به نام آغاسی وجود دارد که این سیلمی نیز متعلق به ما بود و در دست ما نیز تلف شد. ما برای کشش مادیان ها دست پسر عمه پدرم به نام شاه گلدی پهلوان داده بودیم که متاسفانه بر اثر شکستگی دست تلف شد. یادمه همان سال ها مادیانی به نام طوطی را آقای حلیم قرنجیک برای کشش آورده بودند و همین اسب های ویس بابا ، افیر و ... از نسل همین سیلمی آغاسی و مادیان طوطی می باشند. الان نیز مادیانی به نام فیونا2 دارم که در امر تولید مشغول هستیم.نریانی دو ساله به نام آقاخان نیز از این مادیان در میدان دارم. در ضمن پدرم عرشی وجدانی خود قهرمان کشور در رشته پرتاب وزنه بود، و همچنین مسئول برگزاری مسابقات کشتی ترکمنی در روز برگزاری مسابقات سوارکاری در گنبد کاووس نیز بود.
** حرف آخر. اولین تقاضا از مسئولین و آن اینکه قانون را ساده تدوین کنند اما محکم عمل کنند، جلوی تقلب را بگیرند و به دنبال ارتقای امکانات سخت افزاری موجود باشند. و از مردم تقاضا دارم که در روز مسابقه همکاری لازم را با مسئولین داشته باشند. هر مالک یا مربی فقط مالکیت یا مربیگری تنها یک اسب را برعهده دارند ولی من سرکلانتر، مسئولیت 12 رأس اسب حاضر در مسابقه را دارم. با امکانات موجود امکان اشتباه از سوی ما وجود دارد و از دوستان خواهشمندم کمی صبر پیشه کنند و آرامش خود را حفظ نمایند، تا ما با مشاهده فیلم ها و اسناد موجود، بهترین تصمیم را بگیریم و مسابقات را به نحو احسن برگزار نماییم.
|